الکساندر دوگین- 14 می 2024
احتمالا از این موضوع آگاه هستید که اکنون روند بسیار جدی بازنگری در محتوای پایه دانش علوم انسانی در روسیه آغاز شده است. این یک ابتکار بسیار گسترده است زیرا در جریان رویارویی با تمدن غرب، در سال دوم غملیات ویژه نظامی، کارشناسان وزارت آموزش و پرورش و تعدادی دیگر از ساختارهای جدی آموزشی متوجه شدند که محتوای آموزش ما در علوم انسانی مملو از غرب است. نگرشهای محوری این نظریهها به طور سیستماتیک اهمیت تمدن روسیه و هویت روسی را دست کم میگیرند و با مسیر ویژه روسیه مخالفت میکنند. ما با روششناسیهایی سروکار داریم که بر اساس جهانی بودن بی قید و شرط مسیر توسعه غربی ساخته شدهاند و ایده حاکمیت تمدنی روسیه را تضعیف میکند. این وضعیت تقریبا در بسیاری از رشتههای علوم انسانی دیده شده است.
مدرسه عالی سیاسی ایوان ایلین در این مطالعه مشارکت فعال داشت. در تمام رشتههای علوم انسانی، ما میدانهای مین پارادایمهای غرب محور را یافتیم. علوم اجتماعی-انسانی و آموزش و پرورش ما در سه دهه گذشته و شاید حتی زودتر از آن با چنین مدلی شکل گرفته که یک مشکل سیستمی ایجاد کرده است.
تا آنجا که من میدانم، زمانی که نتیجه بررسی به اطلاع رئیس جمهور رسید، ایشان واکنش خاصی نشان دادند. جالب است که از میان همه رشتههای بشردوستانه، به گفته رئیس جمهور؛ تاریخ در درجه اول اهمیت قرار دارد و در اینجا ما نباید منتظر بمانیم، بایستی فورا اقدام کنیم، زیرا این مهمترین امر است: هویت تاریخی، تداوم مراحل مختلف در شکلگیری مردم ما و نقش دولتسازی مردم روسیه به عنوان هسته اصلی همه اینها اکنون از اهمیت اساسی برخوردار است.
ما نمیتوانیم آن را به تعویق بیندازیم.
اگرچه رئیس جمهور منظور خود را از تصمیم اولیه توضیح نداد، اما پس از انتشار فرمان «مبانی سیاست دولتی در مسائل آموزش تاریخی»، پاسخهای روشنی برای منظور او دریافت کردیم. علوم سیاسی، فلسفه، مطالعات فرهنگی، جامعهشناسی، انسانشناسی و روانشناسی نیاز به بازیابی دارد. اینجا همهچیز غربمحور است. ما به آموزش روسی در همه رشتهها نیاز داریم.
همهچیز از تاریخ شروع میشود، رئیس جمهور کاملا به درستی معتقد است که در سپهر تاریخ، کلیدهای خودآگاهی و جهانبینی مردم ما نهفته است که در ساعت حساس یک تقابل تمدنی سخت، از اهمیت بالایی برخوردار است. فرمانی که امروز توسط رئیس جمهور امضا شد یک تغییر اساسیست؛ یعنی ما در واقع از طرف رئیس جمهور از طرف بالاترین قدرت دولتی اعلام میکنیم که مردم روسیه باید در مرکز خودآگاهی تاریخی ما قرار بگیرند. ما باید یک توپولوژی کاملا جدید بسازیم که در آن مردم روسیه به عنوان مردم دولتساز را موضوع اصلی تاریخ بدانیم و همه چشماندازها و افقهای تاریخی را از آن کنار بگذاریم.
این یک پیشرفت رادیکال در علم تاریخی ما، در آموزش تاریخی است که تا همین اواخر تحت سلطه غربگرایی بود. اکنون غربگرایی مردود است؛ بدین معنا؛ این تصور که مسیر جهانی وجود دارد، مردود است و جامعه غربی اولین کسی است که این مسیر را طی میکند. ما این را کنار میگذاریم و به هر تمدنی اجازه میدهیم تا مدلهای تاریخی خود را بنویسد: جهان اسلام، جهان چین، همان غرب، جهان آفریقا، هند، آمریکای لاتین. اجازه دهید هرکسی خود را در مرکز معرفتشناسی تاریخی حاکمیت خود قرار دهد و ما به تمدن روسیه خود علاقمندیم.
در یک تمدن مستقل روسی، مردم روسیه و سایر اقوام مرتبط با سرنوشت تاریخی مردم ما باید یک ایده کلی واحد از روسها به عنوان یک موضوع داشته باشند، که از آن روشنگری تاریخی روسیه ساخته شده است. ما به طور خاص در مورد روشنگری صحبت میکنیم، این فقط آموزش مجموعهای از دانش نیست بلکه این سازماندهی دانش تاریخی بشردوستانه در یک پارادایم خاص است، جایی که روسها در مرکز هستند، جایی که کشور ما، فرهنگ ما، سنتهای ما، ارزشهای سنتی ما در مرکز قرار دارند.
ارزشهای سنتی رمز هویت ما هستند. این امر به طور مستقیم در فرمان چندین بار بیان شده است. بدین معنی که ما همان چیزی هستیم که از آن محافظت میکنیم، چیزی که با آن زندگی میکنیم و اجدادمان به ما منتقل کردهاند. در اینجا توجه به دوره شوروی بسیار مهم است، زیرا اندیشههای ماتریالیستی مارکسیستی در آن زمان غالب بود. ماتریالیسم تاریخی در جهانی بودن فرهنگ غربی سهیم بود، اما نه یک دیدگاه سرمایهداری، بلکه یک دیدگاه سوسیالیستی از تفسیر آن ارائه کرد. این مدل مقدم بر پارادایم لیبرال و کاملاً غربی دهه 90 در آموزش تاریخ بود، اما همچنین بر اساس رد ارزشهای سنتی که بر کل مرحله قبلی تاریخ روسیه تسلط داشت، ساخته شد. در دوره اتحاد جماهیر شوروی، روسوفوبیا زیادی مطرح شد و تنها در طول جنگ بزرگ میهنی، در زمان استالین، برخی اصلاحات انجام گرفت. اما خلق و خوی عمومی علم تاریخی شوروی، جهانیگرا بود و ارزشهای سنتی روسیه را در خط مقدم قرار نمیداد. بسیاری از مسائل در تاریخ ما بر اساس نگرشهای جهانیگرا، غربمحور و در واقع روس هراسی بنا شد. امروز ما باید در تاریخ خود جایگاه شایستهای برای دوره شوروی پیدا کنیم، اما نباید برده و دریافتکننده منفعل باشیم و کاملا در هیپنوتیزم تاریخنگاری شوروی قرار بگیریم.
دوره شوروی را باید از دیدگاه تاریخی جدید درک کرد. در واقع، پوتین در فرمان خود پیرامون آموزش تاریخی، پایههای این موقعیت را میگذارد؛ جایی که ما باید قبل از هر چیز، پایههای سنتی روسی هویت خود را ببینیم که شامل اتحاد جماهیر شوروی نیز میشود.
با این حال، اتحاد جماهیر شوروی تنها قسمتی از تاریخ هزار ساله ماست که باید جایگاه شایستهای داشته باشد، اما به هیچ وجه نمیتواند تمام مراحل دیگر را لغو کند. دوره شوروی نباید تمام کامل بودن و غنای فرهنگ اصلی روسیه را از بین ببرد: ارتدکس، مرحله سلطنتی، حاکمیتی، امپراتوری، بیزانس. تلاشی برای انجام این کار، انداختن مقامات پیش از انقلاب از «کشتی بخار مدرنیته» صورت گرفت، اما در واقع این به نتیجه خوبی منجر نشد. بدتر از آن، تسلط رویکرد لیبرال غربی در حوزه تاریخیست که در سه دهه اخیر تثبیت شده است. به بیان دقیقتر، این فرمان نه علیه شوروی است، نه تاریخ نگاری روسی، بلکه علیه رویکرد براندازانه غربزده آشکار به تاریخ، که در دهه 90 شروع به غلبه کرد.
فرمان پوتین در مورد سیاست دولتی در آموزش تاریخی به این فرآیندهای مخرب پایان میدهد و عصر جدیدی را آغاز میکند؛ دوره آموزش تاریخی سراسری. وظیفه در اینجا اثبات هویت روسی و آشنایی با ارزشهای سنتی است. ارزش اصلی ارتدکس روسیه، دولت روسیه، امپراتوری روسیه، بیزانس روسیه، سنت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، ادبی روسیه است. همه اینها بر عهده دولت است. اکنون وظیفه آموزش تاریخی تنها بر عهده معلمان مدارس نیست؛ همانطور که در این فرمان تاکید شده است این آموزش تاریخی نه تنها باید از آنجا آغاز شود، بلکه وظیفه مقامات دولتی در همه سطوح است.
این وظیفه مدارس، مؤسسات، دانشگاههاست، این وظیفه فرهنگستان علوم است. میدانیم که اکنون بررسی کتب درسی و برنامههای آموزشی به آکادمی علوم سپرده شده است، اما آیا خود فرهنگستان علوم به اندازه کافی به روش روسی روشنگری دارد؟ طرح این سوال کاملا مناسب است زیرا متأسفانه در میان علوم انسانی آکادمی علوم، حضور نسبتا پررنگی از دانشگاهیان شوروی و لیبرال وجود دارد که در دهه گذشته پست خود را دریافت کردند. دقیقا در فرهنگستان علوم بود که آموزش تاریخی کمرنگ بود در غیر این صورت نیازی به صدور چنین حکمی وجود نداشت.
ما تحصیلات تاریخی نداشتیم و این همه سالها در آن کاستی وجود داشت این امر برای ما حیاتی بود تا حاکمیت تمدنی مردم خود را تقویت کنیم و در این مبارزه وحشتناک و هیولایی با غرب پیروز شویم.
بنابراین، ما به آکادمیسین واقعی روسی نیاز داریم، آکادمی علوم روسیه، باید خود با دانش تاریخی کامل روسیه آشنا و روشن شود.البته آموزش تاریخی برای موضوعات جدید فدراسیون لازم است، برای سربازان، برای همه مردم ما در حال حاضر لازم است. زیرا تنها با درک اینکه چه کسی هستیم، جوهره تمدن ما چیست، رمز فرهنگ ما چیست، تنها به لطف این شناخت درباره خودمان میتوانیم به طور واقعی نقش خود را در جهانی که در حال ساختن آن هستیم، در یک سیستم چند قطبی، ایفا کنیم.
من فکر میکنم این فرمان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. مرحله کاملا جدیدی از سفر تاریخی ما آغاز میشود. رئیس جمهور ما بلافاصله پس از تصدی مسئولیت، این فرمان را منتشر میکند. پس از نظم بخشیدن به حوزه دانش تاریخی و آغاز روند روشنگری تاریخی جامعه ما، نوبت به سایر رشتهها میرسد. در این راستا، مدرسه عالی سیاسی ایوان ایلین، که من ریاست آن را بر عهده دارم و دیگر جوامع کارشناسی تازه وارد این روند میشوند.
تاریخ برای رئیس جمهور ما یک چیز استثنایی است و او کاملاً درست میگوید، زیرا این مهمترین امر برای جامعه است. ما روشنگری تاریخ روسیه را با ارزشهای سنتی خود خواهیم داشت، این ایده وجود خواهد داشت که مردم روسیه، دولت روسیه موضوع روند تاریخی هستند. ما همه رشتههای علوم انسانی دیگر را در امتداد این محور به صورت منسجم ایجاد خواهیم کرد.
فرمان امروز، در ترکیب با فرمان 809 «درباره ارزشهای سنتی» 2022، در واقع یک ایدئولوژی جدید، یک ایده دولتی جدید، یک جهانبینی جدید روسیه را تشکیل میدهد که اکنون توسط اسناد بالاترین مقام پشتیبانی میشود و البته، بسیار نمادین است که هنوز دولت منصوب مجددی وجود ندارد، هنوز مدیریت مجددی وجود ندارد، اما در حال حاضر یک فرمان هست. این مهمتر است؛ ایده مهمتر است، استراتژی مهمتر است. در مرحله بعد، افراد با توجه به وظایف استراتژیک تعیین شده انتخاب خواهند شد.
مهمترین وظیفه راهبردی آموزش تاریخی جامعه، دولت ما و تقویت هویت ملیست و البته همه اینها نگرش را نسبت به مردم روسیه دولتساز، تغییر میدهد. سرانجام، در تاریخ ما، در طول صد سال گذشته و شاید خیلی بیشتر، به مردم روسیه حق خود داده شده است، آنها موضوع تاریخ اعلام میشوند و هرگونه اظهارات یا نگرش غیر محترمانه نسبت به ایده روسی، نسبت به روح روسی، نسبت به فلسفه روسی، نسبت به هویت روسی، بر اساس نیاز به روشنگری تاریخی، باید به پیامدهای حقوقی خاصی منجر شود.
هیچ کس حق ندارد به روسها توهین کند. روسوفوبیا نژادپرستیست، نه در خود روسیه و نه در خارج از مرزهای آن، هیچ کس حق ندارد به روسها به صرف روس بودن توهین کند. به همین دلیل است که از این پس هرکسی را بیرحمانه مجازات خواهیم کرد.همین امر در مورد مقامات و دولت نیز صدق میکند. یعنی افرادی که به اندازه کافی از نظر تاریخی، روش روسی برای آنها جانیفتاده است و ایده روشنی از ارزشهای سنتی هویت ما ندارند، به سادگی برای این حرفه نامناسب هستند. اکنون پس از انتشار این فرمان نامناسب شدهاند.
منبع:https://izborsk-club.ru/25700
[1] . http://publication.pravo.gov.ru/document/0001202405080001
نظر شما